دا (برای روز مادر)
یادمان هست اولین کلامی که یاد گرفتیم چه بود؟
زبان باز کردیم و دا بر زبانمان جاری شد، اولین احساس و اولین نیازمان دا بود، در تنهایی خود فقط دا را صدا میکنیم ،اوست که حرفمان را میشنود چه باشد ،چه نباشد. چه بسیار گفتند از مردان ایل که بودند و چه کردند، اما دریغ از کلامی برای مادران نجیب ایلمان، بپرسیم از خود، آن شیر مردان ایل در دامن چه کسی مرد شدند؟ شیران سنگ شده سرزمینمان آیا تنها بودند؟ گاه گریو را دایل از سوز دل در فراغ مردان ایل سرودند. دریغا که گاهگریو را هم نامردان از او ربودند! تا همه کس در رویای شعری ناموزون، سوار و تفنگچی و صیاد شود!
بختیاری به شیر دا قسم خورد، سنگین تر از تو بمیری مردان. همچو نامت برای ایلمان هم از گل بودی و هم از ماه و هم از پری، نمیدانم چرا امروز از گل و ماه و پری برای دخترانمان بیزاریم، نام تو فریاد مظلومیت توست. آفتاب ایلمان رو به غروب رفت همان وقتی که از خدایت بس خواستند! خدا تو را به ایل داد، مراد ایل تو بودی، اما چرا نمیدیدیم؟
ای دا سهم تو از میراث ایل همان درد و غمهایی بود که بردی. ارث تو همین بود و جهازت همین. نام تو در شجره هیچ "کر و بویی" نیست، دا تو چه کسی؟ ای مظهر سادگی و بی آلایشی چه زیبا بودی بدون رنگ و روغنهای امروزی. براستی تنها ترین است، دهدر بیدا و چه جسارتی دارد کر بیدا.
از زمانی که ایلمان بی دا شد، دیگر مردی در ایل پا نگرفت. دا که رفت تش و وجاق (اجاق) ایل کور شد.
کنی لچک کنی مینا، کنی دبیت کنی چوقا، کنی بی بی کنی پیا؟ به جرأت میگویم شاید همه مردان ایل آ نبودند اما همه زنان ایل بی بی بودند.
به راستی بار سنگین کوچ بر دوش تو بود، هیچگاه علف و هیوه و مشک تهده چوبی از دوش تو پایین نیامد. دلم تنگه سی نون تیری و پتیره. ای مظهر استقامت وای سنگ صبور ایل ای مظلومترین ایل ای بیبختترین بختیاری! ای ستون واقعی ایل، از روزی که رفتی ایلمان هم به زوال رفت.
چه زود نامش را فراموش کردیم، از مامان گفتن بچه هایمان معلوم است. چه جفایی کردیم در حقش، چه با کلاس شدیم، اسم دا را که به کوری بردیم.
اسم دا را که به کوری بردیم...
آرام گفت و آرام شد، قصه دا گفتن ما تمام شد.
مطلب برگرفته از وبلاگ " جامعه نوین بختیاری"